عشق
این شاید زیبا ترین موضوعی باشه که میشه ازش حرف زد ولی واقعا ما چقدر عشق را میشناسیم؟ چه تصوری ازش داریم؟ شاید یه پدیده ی ذاتی باشه.... شاید یه پدیده ای باشه که فقط برای بعضی ها هست و...... نظریه های زیادی هست ولی تا حالا شده برید دنبالش ببینید واقعا این چیزی که ما بهش عشق میگیم و برای ما مقدسه چی هست؟ من یه کتابی مطالعه کردم به نام "زندگی عشق و دیگر هیچ" این کتاب شاید زیاد فلسفی نباشه و شاید نظریه ای قطعی برای عشق نباشه ولی باعث میشه که مردم را برای اولین بار به این فکر بندازه که در مورد عشق فکر کنند.
«به خطا خویشتن را از عشق محروم ساختن وحشتناکترین گمراهی هاست؛ خسرانی ابدی است که نه در زمان و نه در ابدیت جبرانی ندارد
"کی یرکگارد"»
شاید خیلی از ما فکر کنیم که عشق یه پدیده ایست که در وجود همه هست و یه زمانی با یه نگاه یهو خودش را نشون میده. ولی من میخوام بگم همه ی ما از عشق بهره داریم ما عشق را از کودکی یاد گرفتیم وقتی مادرمون رو سرمون دست میگشید وقتی مارا نوازش میکرد وقتی برای ما لالایی میخوند ما عشق را یاد گرفتیم اگر با ادم هایی برخورد میکنیم که احساس ندارند باید بدونیم که اونا عشق را یاد نگرفتند یا اگر یاد گرفتن هم حالا یادشون رفته.
«همه ی ما تنها بخشی از ظرفیت و استعداد خویش را برای زندگی به مفهوم سرشار ان برای دوست داشتن, مراقبت کردن,افرینش و حادثه جویی در معنای تمام و کمال ان به کار میگیریم. در نتیجه به فعل رساندن نیروی بالقوه ما میتواند هیجان انگیز ترین ماجرای زندگی ما باشد.
هربرت اتو»
ما میتونیم زنگی خوبی پر از عشق داشته باشیم ما میتونیم خوب زندگی کنیم باید از گذشته ها درس بگیریم و به اینده فکر کنیم ولی فقط و فقط در حال زندگی کنیم.
"عشق صبور است,عشق حسود و خود بین نیست, مغرور هم نیست . عشق تلخ رفتار و خود دوست نیست. عشق جایی برای ازار باقی نمیگذارد.عشق خطاها را بایگانی نمیکند. عشق از شر مسرور نیست. عشق با حقیقت داشاد است. عشق هرگز از تلاش دست بر نمیدارد. عشق ایمان,امید و شکیبایی از دست نمیدهد. عشق ازلی است شکست ناپذیر است....
ایمان هست
امید هست
عشق هست
اما والاترین همه عشق است"
"اغوش عشق همیشه باز است؛ اگر تو هم اغوش باز به روی عشق داشته باشی عشق ازاد است که بیاید و برود؛چرا که عشق به هر حال چنین خواهد کرد. اگر بازوانت را به دور عشق ببندی, میبینی که تو مانده ای و تو که خودت را در اغوش داری."
در حقیقت من میخوام بگم محبت به دیگری در واقع محبت به خود توست. عشق ورزیدن به دیگری در واقع عشق ورزیدن به خود توست. تو سرشار ار عشق و محبتی و اگر ان را به همه ارزانی داری باز هم سرشار از عشق هستی یعنی چیزی از عشق تو کم نمیشود فقط تو به دیگران عشق را اموخته ای و این والاترین ارزش انسانی خواهد بود.
"انسانی ترین کاری که میتوانیم در طول حیاتمان انجام دهیم این است که بیاموزیم باورها و احساسات صمیمانه خود را ابراز داریم و با عواقب و نتایج ان زندگی کنیم. این نخست خواسته ی عشق است که ما را در مقابل انان که سر ریشخند مارا دارند اسیب پذیر میسازد. اما این اسیب پذیری این قابل نفوذ بودن تنها چیزی است که ما میتوانیم به دیگران ارزانی داریم"
پس اگر کسی را دوست داری همین حالا بهش بگو بقیه ی ماجرا را به عشق بسپار همه چیز حل خواهد شد
«این متن یه نظریه بود از انسانهای مختلف حالا وقت اینه که شما هم نظریه ی خودتون را بگید در قسمت نظرها منتظر نظریه های شما هم هستم»